شوگر ددی
#پارت_2
مامان:واقعا؟
سوها:آره قبول شدم مامانیییییی
بابا:پس بالاخره کار خودتو کردی
میا:وا عمو مگه چیکار کرده؟
مامان:آخه ما نمیخواستیم دیگه کسی از خانوادمون آیدل بشه میدونی که
سوها:مادر من مگه همه مثل عمو میشن؟
مامان:چی بگم؟ فقط همه جوره حواستو جمع کن تا مث عموت نشه
بابا:آره باید خیلی مراقب باشی اگرم چیزی شد نگران نباش ما همیشه کنارتیم فقط خبر بده
دلیل نگرانیشونو میدونستم عموم وقتی جوون بود آیدل شد بعد از یک سال شایعه ساختن که تو مدرسه قلدری میکنه کمپانیشونم که خیلی به شهرتش اهمیت میده برای حفظ شهرتش عمومو از گروه بیرون میکنه عموم به هر دری زد ثابت کنه اینا دروغه ولی کسی باور نکرد اونم که دید کسی دیگه دوسش نداره خودکشی کرد.
بعدش تازه مشخص شد که همش دروغ بوده ولی دیگه دیر بود بخاطر قضاوت زود اونا یه جوون مرد.
و حالا اونا نگرانن که نکنه این بلا سر منم بیاد.
ولی من این چیزا حالیم نیست، حاظرم همه چیزمو بدم فقط یه روز آیدل باشم یه بار بتونم رو صحنه جلوی میلیون ها نفر اجرا کردنو تجربه کنم.
نویسنده(خودم)
کپی با ذکر منبع🙃💜